فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Foundry

ˈfaʊndri ˈfaʊndri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    foundries

معنی

  • noun
    کارخانه گداز فلز، کارخانه ذوب فلز، چدن‌ریزی، ریخته‌گری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد foundry

  1. noun plant
    Synonyms: shop, forge, factory

ارجاع به لغت foundry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foundry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foundry

لغات نزدیک foundry

پیشنهاد بهبود معانی