امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forego

fɔːrˈɡoʊ fɔːˈɡəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    forewent
  • شکل سوم:

    foregone
  • سوم‌شخص مفرد:

    foregoes
  • وجه وصفی حال:

    foregoing

توضیحات

همچنین می‌توان از Forgo به‌ جای forego استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal
صرف‌نظر کردن، بی‌خیال شدن، قید چیزی را زدن، چشم‌پوشی کردن، نادیده گرفتن، کنار گذاشتن، خودداری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Let us forego formality!
- بیایید تعارف را کنار بگذاریم!
- I decided to forego dessert tonight to cut back on calories.
- تصمیم گرفتم امشب قید دسر را بزنم تا کالری کمتری دریافت کنم.
verb - transitive
جلوتر بودن، پیش بودن، پیش از چیزی واقع شدن، مقدم بودن
- Please forego me into the conference room.
- لطفا پیش‌از من وارد اتاق کنفرانس شوید.
- The introduction will forego the first chapter of the book.
- مقدمه پیش‌از فصل اول کتاب واقع خواهد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forego

  1. verb Lose (s.th.) or lose the right to (s.th.) by some error, offense, or crime
    Synonyms: forgo, waive, forfeit, relinquish, do-without, eschew, forsake, neglect, pass, precede, quit, give up, refrain, renounce, throw overboard, sacrifice, surrender, yield, foreswear, dispense with
  2. verb Be earlier in time; go back further
    Synonyms: predate, precede, forgo, antecede, antedate
    Antonyms: claim
  3. adjective
    Synonyms: antecedent, foregoing, preceding

ارجاع به لغت forego

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forego» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forego

لغات نزدیک forego

پیشنهاد بهبود معانی