آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Forefront

ˈfɔːrfrʌnt ˈfɔːfrʌnt

معنی forefront | جمله با forefront

noun

جلو، صف جلو، (نظامی) جلودار، طلایه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Our company is in the forefront of space technology.

شرکت ما از نظر فنون فضایی در صدر قرار دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد forefront

  1. noun prominence
    Synonyms:
    Antonyms:
    unimportance back rear background

ارجاع به لغت forefront

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forefront» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forefront

لغات نزدیک forefront

پیشنهاد بهبود معانی