آخرین به‌روزرسانی:

Rusticate

ˈrʌstɪkeɪt ˈrʌstɪkeɪt

گذشته‌ی ساده:

rusticated

شکل سوم:

rusticated

سوم‌شخص مفرد:

rusticates

وجه وصفی حال:

rusticating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

روستایی‌نما کردن (سبک روستایی به چیزی دادن)

a rusticated wall

دیوار روستایی‌‌نما‌شده

The artist decided to rusticate the wooden table.

هنرمند تصمیم گرفت میز چوبی را روستایی‌نما کند.

verb - transitive

انگلیسی بریتانیایی قدیمی اخراج کردن (موقتی) (دانشجو یا دانش‌آموز به عنوان تنبیه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The disciplinary committee voted to rusticate the student.

کمیته‌ی انضباطی رأی به اخراج موقت این دانش‌آموز داد.

The dean chose to rusticate the student for an entire academic year.

رئیس دانشگاه تصمیم گرفت که دانشجو را به مدت یک سال تحصیلی اخراج کند.

verb - intransitive verb - transitive

ساکن ده شدن، در روستا ساکن شدن، زندگی روستایی اختیار کردن، به روستا فرستادن (برای زندگی)

In summertime, we used to rusticate.

تابستان‌ها به دهات می‌رفتیم.

a long period of rustication

دوران طولانی زندگی روستایی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rusticate

  1. verb Suspend temporarily from college or university, in England
    Synonyms:
    send-down

سوال‌های رایج rusticate

گذشته‌ی ساده rusticate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده rusticate در زبان انگلیسی rusticated است.

شکل سوم rusticate چی میشه؟

شکل سوم rusticate در زبان انگلیسی rusticated است.

وجه وصفی حال rusticate چی میشه؟

وجه وصفی حال rusticate در زبان انگلیسی rusticating است.

سوم‌شخص مفرد rusticate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد rusticate در زبان انگلیسی rusticates است.

ارجاع به لغت rusticate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rusticate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rusticate

لغات نزدیک rusticate

پیشنهاد بهبود معانی