فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overt

oʊˈvɜːrt əʊˈvɜːt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آشکار، علنی، مشهود، بارز، هویدا، نمایان، پدیدار، فاش، معلوم، واضح، سرراست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

His overt criticism of the policy garnered mixed reactions.

انتقاد علنی او از این سیاست، واکنش‌های مختلفی را به همراه داشت.

The teacher noticed overt signs of racism in the classroom and intervened immediately.

معلم متوجه نشانه‌های آشکاری از نژادپرستی در کلاس شد و بلافاصله مداخله کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new policy represents an overt attempt to control information.

سیاست جدید نشان‌دهنده‌ی تلاشی واضح برای کنترل اطلاعات است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overt

  1. adjective actions or behaviors that are done or shown publicly, in an obvious manner, and not kept secret
    Synonyms:
    apparent clear definite manifest observable open patent plain public undisguised visible obvious unconcealed
    Antonyms:
    concealed hidden private secret

لغات هم‌خانواده overt

  • adjective
    overt

ارجاع به لغت overt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overt

لغات نزدیک overt

پیشنهاد بهبود معانی