فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overtask

oʊvərˈtæsk ˈəʊvəˈtɑːsk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    کار (یا مسئولیت و غیره) زیاد به عهده‌ی کسی گذاشتن، تحمیل کردن، سخت به کار گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت overtask

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overtask» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overtask

لغات نزدیک overtask

پیشنهاد بهبود معانی