حمله بیدلیل/بیمقدمه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dog launched an unprovoked attack on the child.
سگ بدون دلیل به کودک حمله کرد.
It was an unprovoked attack; he did nothing to deserve it.
این یک حمله بی دلیل بود. او هیچ کاری نکرده بود که سزاوار آن باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unprovoked attack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unprovoked-attack