آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ مهر ۱۴۰۴

    Helplessly

    ˈhelpləsli ˈhelpləsli

    معنی helplessly | جمله با helplessly

    adverb

    از روی بیچارگی، از روی درماندگی، با بیچارگی، از روی ناتوانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Residents watched helplessly as water rushed into their homes.

    ساکنان با درماندگی نظاره‌گرِ سرازیر شدن آب به خانه‌های خود بودند.

    Workers watched helplessly as black smoke engulfed the building.

    کارگران با درماندگی نظاره‌گرِ دود سیاهی بودند که ساختمان را فرا گرفته بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد helplessly

    1. adverb without regard to desire or inclination
      Synonyms:
      involuntarily willy-nilly unable to help perforce impotently

    لغات هم‌خانواده helplessly

    • noun
      help, helper, helpfulness, helping, helplessness
    • adjective
      helpful, helpless
    • verb - transitive
      help
    • adverb
      helpfully, helplessly

    سوال‌های رایج helplessly

    معنی helplessly به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «helplessly» در زبان فارسی به «از روی بیچارگی» یا «از روی درماندگی» ترجمه می‌شود.

    این قید زمانی به کار می‌رود که فرد در مواجهه با شرایط، مشکلات یا موقعیت‌هایی که از کنترل او خارج هستند، قادر به اقدام مؤثر نباشد و احساس ضعف یا ناتوانی کند. «Helplessly» نشان‌دهنده‌ی عدم توانایی در تغییر وضعیت، حل مشکل یا دفاع از خود است و اغلب بار عاطفی قوی و همدلی‌برانگیز دارد.

    از نظر زبانی، helpless به معنای «ناتوان» یا «بی‌چاره» است و پسوند ly- آن را به قید تبدیل می‌کند تا شیوه‌ی انجام یک عمل یا تجربه را توصیف کند. به این ترتیب، «helplessly» بیانگر حالتی است که فرد به دلیل محدودیت‌ها، ضعف، شرایط غیرقابل کنترل یا فقدان منابع، نمی‌تواند به شیوه‌ای مؤثر عمل کند. برای مثال جمله‌ی «She watched helplessly as the vase fell and shattered» یعنی «او بی‌چاره‌وار نگاه می‌کرد که گلدان افتاد و شکست»، بیانگر تجربه‌ی ناتوانی در جلوگیری از رخداد است.

    در سطح روان‌شناختی، تجربه‌ی «helplessly» می‌تواند با احساس اضطراب، ناامیدی و فقدان کنترل همراه باشد. وقتی فرد بی‌چاره‌وار با مشکلی مواجه می‌شود، ممکن است توان تصمیم‌گیری کاهش یابد و احساس ضعف و سرخوردگی افزایش پیدا کند. این حالت، حتی در مواجهه با مسائل کوچک روزمره نیز ممکن است رخ دهد و تأثیر قابل توجهی بر روحیه و اعتماد به نفس فرد داشته باشد.

    در زندگی روزمره، «helplessly» برای توصیف موقعیت‌هایی استفاده می‌شود که انسان با محدودیت‌های طبیعی، اجتماعی یا شرایط غیرمنتظره روبه‌رو است. این قید، تجربه‌ی انسانی را که در آن فرد توانایی تغییر وضعیت را ندارد، به شکل واضح و قابل لمس بیان می‌کند و به مخاطب امکان می‌دهد حس همدلی و درک عمیق‌تری نسبت به شرایط فرد پیدا کند.

    از منظر ادبی و فرهنگی، «helplessly» اغلب برای ایجاد تصویرهای احساسی قوی و افزایش تأثیر روایت به کار می‌رود. نویسندگان و شاعرانی که از این قید استفاده می‌کنند، تلاش دارند ناتوانی، وابستگی و مواجهه با شکست یا شرایط غیرقابل کنترل را به شکلی ملموس و اثرگذار به مخاطب منتقل کنند. «helplessly» نه تنها نشان‌دهنده‌ی ضعف یا ناتوانی است، بلکه ابزار مهمی برای بیان احساسات عمیق انسانی و ایجاد ارتباط احساسی با دیگران محسوب می‌شود.

    ارجاع به لغت helplessly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «helplessly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/helplessly

    لغات نزدیک helplessly

    • - helping
    • - helpless
    • - helplessly
    • - helplessness
    • - helpmate
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.