فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whinny

ˈwɪni ˈwɪni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive verb - intransitive adjective
    شیهه اسب، صدایی شبیه شیهه ، شیهه کشیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whinny

  1. verb Make a characteristic sound, of a horse
    Synonyms: neigh, nicker, whicker, bray, bleat, cry
  2. noun The characteristic sounds made by a horse
    Synonyms: neigh, nicker, whicker

ارجاع به لغت whinny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whinny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whinny

لغات نزدیک whinny

پیشنهاد بهبود معانی