امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Whinny

ˈwɪni ˈwɪni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive adjective
شیهه اسب، صدایی شبیه شیهه ، شیهه کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whinny

  1. verb Make a characteristic sound, of a horse
    Synonyms:
    neigh nicker whicker bray bleat cry
  1. noun The characteristic sounds made by a horse
    Synonyms:
    neigh nicker whicker

ارجاع به لغت whinny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whinny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whinny

لغات نزدیک whinny

پیشنهاد بهبود معانی