فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whicker

ˈwɪkər ˈwɪkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adverb
    شیهه کشیدن، بع‌بع کردن، زیر لب خندیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whicker

  1. verb Make a characteristic sound, of a horse
    Synonyms: neigh, nicker, whinny
  2. noun The characteristic sounds made by a horse
    Synonyms: neigh, nicker, whinny

ارجاع به لغت whicker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whicker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whicker

لغات نزدیک whicker

پیشنهاد بهبود معانی