فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chirp

tʃɜːrp tʃɜːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chirps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive
    جیک‌جیک، جیرجیر، زق‌زق کردن، جیرجیر کردن
    • - The crickets were chirping.
    • - زنجره‌ها جیرجیر می‌کردند.
    • - Nothing could be heard but the chirps of insects.
    • - صدایی جز جیرجیر حشرات به گوش نمی‌رسید.
    • - She chirped, "come on in!"
    • - با صدای زیر و جیغ مانندی گفت: «بفرمایید تو!»
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chirp

  1. verb peep, cheep
    Synonyms: call, chip, chipper, chirrup, lilt, pipe, purl, quaver, roll, sing, sound, trill, tweedle, tweet, twitter, warble

ارجاع به لغت chirp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chirp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chirp

لغات نزدیک chirp

پیشنهاد بهبود معانی