فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chirr

tʃɜːr tʃɜː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - intransitive
    صدای زنجره، جیرجیر، صدای ملخ کردن
    • - The crickets were chirring.
    • - جیرجیرکها جیرجیر می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت chirr

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chirr» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chirr

لغات نزدیک chirr

پیشنهاد بهبود معانی