فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chirr

tʃɜːr tʃɜː

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive

صدای زنجره، جیرجیر، صدای ملخ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The crickets were chirring.

جیرجیرکها جیرجیر می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت chirr

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chirr» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chirr

لغات نزدیک chirr

پیشنهاد بهبود معانی