با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Expletive

ˈeksplətɪv ɪkˈspliːtɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
( expletory ) اشباعی، جای‌گیر، تکمیل‌کننده، پرکننده
- The students had written expletives on the walls.
- شاگردان روی دیوار حرف‌های زشت نوشته بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expletive

  1. noun swear word; exclamation
    Synonyms: curse, cuss, cuss word, interjection, oath

ارجاع به لغت expletive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expletive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expletive

لغات نزدیک expletive

پیشنهاد بهبود معانی