فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Explantation

ˌɛk.splænˈteɪ.ʃən ˌɛk.splænˈteɪ.ʃən

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

زیست‌شناسی کشت ریزنمونه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

The team documented each step of the explantation process meticulously.

این تیم هر مرحله از فرآیند کشت ریزنمونه را با دقت مستند کرد.

Successful explantation can lead to breakthroughs in regenerative medicine.

کشت ریزنمونه موفقیت‌آمیز می‌تواند منجر به پیشرفت‌هایی در پزشکی بازساختی شود.

noun countable uncountable

زیست‌شناسی ریزنمونه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The explantation of the skin sample was crucial for the research study.

جداسازی ریزنمونه‌ی پوست برای مطالعه‌ی پژوهشی بسیار مهم بود.

The surgeon carefully prepared the explantation to study its cellular structure.

جراح با دقت ریزنمونه را برای مطالعه‌ی ساختار سلولی آن آماده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت explantation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «explantation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explantation

لغات نزدیک explantation

پیشنهاد بهبود معانی