امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Interjection

ˌɪnt̬ərˈdʒekʃn ˌɪntəˈdʒekʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    interjections

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
حرف صدادار، (دستورزبان) حرف ندا، صوت، اصوات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- interjection of new issues into our debate
- درافکنی موضوعات جدید در بحث و مذاکرات ما
- "Ah!" and "ouch!" are interjections.
- «آه!» و «آخ!» شبه‌جمله‌های تعجب هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interjection

  1. noun Insertion
    Synonyms:
    interpolation insinuation inclusion interposition parenthesis interpellation
  1. noun Exclamation
    Synonyms:
    cry ejaculation utterance ah ahem alas amen boo egad er exclamation golly hello hey hooray huh? hurrah jeepers oh oops ouch phew phooey pooh psst rah shucks ugh um whoopee wow

ارجاع به لغت interjection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interjection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interjection

لغات نزدیک interjection

پیشنهاد بهبود معانی