فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ouch

aʊtʃ aʊtʃ

معنی و نمونه‌جمله

noun interjection

سنجاق، جواهر، سنجاق قفلی، با گوهر آراستن، مزین ساختن، اخ، واخ (علامت تعجب و درد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Ouch! I cut my finger!

آخ! انگشتم را بریدم!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ouch

  1. noun
    Synonyms:
    pain displeasure cry brooch clasp setting shoot darn oops
  1. interjection
    Synonyms:
    oh gee damn oops hell gosh geez darn ach oy ooh shoot gracious hooee oh-dear blazes goldarn dash it all great Scot great guns the Deuce oh Lordy damnation good land great Caesar

ارجاع به لغت ouch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ouch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ouch

لغات نزدیک ouch

پیشنهاد بهبود معانی