Ouch

aʊtʃ aʊtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun interjection
سنجاق، جواهر، سنجاق قفلی، با گوهر آراستن، مزین ساختن، اخ، واخ (علامت تعجب و درد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Ouch! I cut my finger!
- آخ! انگشتم را بریدم!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ouch

  1. noun
    Synonyms: brooch, oops, clasp, cry, darn, displeasure, pain, setting, shoot
  2. interjection
    Synonyms: oh, oh-dear, ooh, gosh, ach, darn, damnation, damn, gee, geez, great Scot, dash it all, shoot, oops, oy, hooee, goldarn, good land, gracious, great Caesar, great guns, oh Lordy, blazes, the Deuce, hell

ارجاع به لغت ouch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ouch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ouch

لغات نزدیک ouch

پیشنهاد بهبود معانی