امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Parenthesis

pəˈrenθɪsɪs pəˈrenθɪsɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    parentheses

معنی‌ها

noun
کمانک، پرانتز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
جمله معترضه، دو هلال، دو ابر، پرانتز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parenthesis

  1. noun An instance of digressing
    Synonyms:
    digression aside divagation excursus brackets deviation braces enclosure divergence divergency punctuation-marks excursion crotchets irrelevancy tangent

ارجاع به لغت parenthesis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parenthesis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parenthesis

لغات نزدیک parenthesis

پیشنهاد بهبود معانی