(در لولههای لاستیکی و غیره) پینچ ولو، شیر گیرهای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pinchcock was attached securely onto the flexible tube.
پینچ ولو بهطور محکم روی لولهی انعطافپذیر وصل شد.
The pinchcock malfunctioned, causing a sudden surge in fluid flow.
پینچ ولو خراب شد و باعث افزایش ناگهانی جریان سیال شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pinchcock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pinchcock