آخرین به‌روزرسانی:

Pinchcock

ˈpɪntʃkɑk ˈpɪntʃkɒk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(در لوله‌های لاستیکی و غیره) پینچ ولو، شیر گیره‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The pinchcock was attached securely onto the flexible tube.

پینچ ولو به‌طور محکم روی لوله‌ی انعطاف‌پذیر وصل شد.

The pinchcock malfunctioned, causing a sudden surge in fluid flow.

پینچ ولو خراب شد و باعث افزایش ناگهانی جریان سیال شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pinchcock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pinchcock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pinchcock

لغات نزدیک pinchcock

پیشنهاد بهبود معانی