امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spittle

ˈspɪtl ˈspɪtl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مایع مترشحه از غدد بزاقی، تف، آب دهان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spittle

  1. noun A clear liquid secreted into the mouth by the salivary glands and mucous glands of the mouth; moistens the mouth and starts the digestion of starches
    Synonyms: saliva, spit, drool, rheum, mucous

ارجاع به لغت spittle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spittle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spittle

لغات نزدیک spittle

پیشنهاد بهبود معانی