فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fraternity

frəˈtɜrːnət̬i frəˈtɜːnəti

شکل جمع:

fraternities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

برادری، اخوت، انجمن اخوت، صنف، اتحادیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

liberty, equality and fraternity

آزادی، برابری و برادری

the medical fraternity

جماعت پزشک‌ها

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He is a member of our fraternity.

او عضو انجمن ما است.

two of my fraternity brothers

دو نفر از اعضای انجمن ما

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fraternity

  1. noun brotherhood
    Synonyms:
    fellowship kinship society camaraderie affiliation club order guild house frat sisterhood sorority
    Antonyms:
    sisterhood sorority

لغات هم‌خانواده fraternity

ارجاع به لغت fraternity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fraternity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fraternity

لغات نزدیک fraternity

پیشنهاد بهبود معانی