برادرانه، مربوط به برادری
The fraternal rivalry between the two brothers was evident from an early age, as they constantly competed for attention and praise.
رقابت برادرانهی بین دو برادر از همان دوران کودکی مشهود بود؛ آنها دائماً برای جلب توجه و تمجید با هم رقابت میکردند.
The fraternal bond between the two brothers was evident.
پیوند برادری بین دو برادر مشهود بود.
the fraternal love of Jahangir and Iraj and I
عشق برادرانهی من و جهانگیر و ایرج
دوستانه، برادرانه، برادروار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fraternal bond between the two teammates was evident as they supported each other both on and off the field.
رابطهی دوستانهی بین دو همتیمی مشهود بود؛ آنها در داخل و خارج از زمین از یکدیگر حمایت میکردند.
The employees at the company have a fraternal atmosphere, always willing to help each other out and celebrate each other's successes.
کارکنان شرکت جو برادرواری دارند و همیشه مایل هستند به یکدیگر کمک کنند و موفقیتهای یکدیگر را جشن بگیرند.
ناهمسان، دوتخمکی (دوقلو)
The fraternal twins celebrated their birthday together every year.
دوقلوهای ناهمسان هر سال تولد خود را با هم جشن میگرفتند.
The study found that fraternal twins are more likely to have different genetic traits.
این مطالعه نشان داد که دوقلوهای دوتخمکی به احتمال زیاد ویژگیهای ژنتیکی متفاوتی دارند.
دوستانه، برادرانه، برادروار، ائتلافی، اتحادی
a fraternal organization
سازمان اخوت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fraternal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fraternal