گذشتهی ساده:
barrackedشکل سوم:
barrackedسومشخص مفرد:
barracksوجه وصفی حال:
barrackingشکل جمع:
barracksسربازخانه، منزل کارگران، کلبه یا اتاقک موقتی، انبارکاه، در سربازخانه جادادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He did not like barrack life.
زندگی در سربازخانه را دوست نداشت.
each officer must be in the barracks by five A.M.
هریک از افسران باید قبل از پنج صبح در سربازخانه باشند.
They barracked the soldiers in an old school house.
سربازان را در یک مدرسه قدیمی مستقر کردند.
The speaker was interrupted by barracking.
نطق سخنران را با اعتراضهای پرسروصدا قطع میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barrack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barrack