با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Meter

ˈmiːt̬ər ˈmiːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    meters

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی metre است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
اندازه‌گیر، وسیله اندازه‌گیری، مصرف سنج، (دستگاه یا ابزار سنجش به ویژه برای اندازه گیری جریان برق یا گاز یا آب) کنتور، سنج گر، سنجش گر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a gas meter
- کنتور گاز
noun countable
وزن شعر (در شعر انگلیسی بیشتر بستگی به تکیه یا فشار هجا و درازای واکه دارد)، ترتیب و تعداد foot ها در هر سطر شعر، سجع و قافیه، نظم
noun countable
اندازه، مقیاس، میزان
- iambic meter
- وزن آیامبیک
verb - transitive
(با هر‌گونه سنجش‌گر) سنجیدن، متر کردن
- They meter each customer's consumption of electricity.
- آنان مصرف برق هر یک از مشتریان را حساب می‌کنند.
- An instrument that meters rainfall.
- ابزاری که ریزش باران را می‌سنجد.
verb - transitive
به مقدار اندازه‌گیری شده فراهم آوردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meter

  1. noun rhythm, beat
    Synonyms: cadence, cadency, feet, lilt, measure, mora, music, pattern, poetry, rhyme, structure, swing

ارجاع به لغت meter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meter

لغات نزدیک meter

پیشنهاد بهبود معانی