فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Meter

ˈmiːt̬ər ˈmiːtə

شکل جمع:

meters

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی metre است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اندازه‌گیر، وسیله اندازه‌گیری، مصرف سنج، (دستگاه یا ابزار سنجش به ویژه برای اندازه گیری جریان برق یا گاز یا آب) کنتور، سنج گر، سنجش گر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

a gas meter

کنتور گاز

noun countable

وزن شعر (در شعر انگلیسی بیشتر بستگی به تکیه یا فشار هجا و درازای واکه دارد)، ترتیب و تعداد foot ها در هر سطر شعر، سجع و قافیه، نظم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun countable

اندازه، مقیاس، میزان

iambic meter

وزن آیامبیک

verb - transitive

(با هر‌گونه سنجش‌گر) سنجیدن، متر کردن

They meter each customer's consumption of electricity.

آنان مصرف برق هر یک از مشتریان را حساب می‌کنند.

An instrument that meters rainfall.

ابزاری که ریزش باران را می‌سنجد.

verb - transitive

به مقدار اندازه‌گیری شده فراهم آوردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meter

  1. noun rhythm, beat
    Synonyms:
    beat pattern music measure swing structure cadence lilt rhyme feet cadency mora poetry

ارجاع به لغت meter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meter

لغات نزدیک meter

پیشنهاد بهبود معانی