با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Meter

ˈmiːt̬ər ˈmiːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    meters

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی metre است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    اندازه‌گیر، وسیله اندازه‌گیری، مصرف سنج، (دستگاه یا ابزار سنجش به ویژه برای اندازه گیری جریان برق یا گاز یا آب) کنتور، سنج گر، سنجش گر
    • - a gas meter
    • - کنتور گاز
  • noun countable
    وزن شعر (در شعر انگلیسی بیشتر بستگی به تکیه یا فشار هجا و درازای واکه دارد)، ترتیب و تعداد foot ها در هر سطر شعر، سجع و قافیه، نظم
  • noun countable
    اندازه، مقیاس، میزان
    • - iambic meter
    • - وزن آیامبیک
  • verb - transitive
    (با هر‌گونه سنجش‌گر) سنجیدن، متر کردن
    • - They meter each customer's consumption of electricity.
    • - آنان مصرف برق هر یک از مشتریان را حساب می‌کنند.
    • - An instrument that meters rainfall.
    • - ابزاری که ریزش باران را می‌سنجد.
  • verb - transitive
    به مقدار اندازه‌گیری شده فراهم آوردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد meter

  1. noun rhythm, beat
    Synonyms: cadence, cadency, feet, lilt, measure, mora, music, pattern, poetry, rhyme, structure, swing

ارجاع به لغت meter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meter

لغات نزدیک meter

پیشنهاد بهبود معانی