فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cadence

ˈkeɪdns ˈkeɪdns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

وزن، آهنگ، هماهنگی، افول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

It was clear from the cadence of his voice that he was a Kashy.

از فراز و نشیب آهنگ صدایش پیدا بود که کاشی است.

the cadence of his poetry

وزن شعر او

نمونه‌جمله‌های بیشتر

iambic cadence

وزن آیامبیک (در شعر)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cadence

  1. noun rhythm
    Synonyms:
    beat pulse tempo measure rhythm count swing accent meter modulation intonation throb lilt rhythmus

ارجاع به لغت cadence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cadence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cadence

لغات نزدیک cadence

پیشنهاد بهبود معانی