آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مرداد ۱۴۰۴

    Palpitation

    ˌpælpəˈteɪʃn̩ ˌpælpɪˈteɪʃn̩

    معنی palpitation | جمله با palpitation

    noun countable

    پزشکی تپش (قلب)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    He experienced a palpitation during his run.

    هنگام دویدن دچار تپش قلب شد.

    The doctor explained that the palpitation she was feeling was a normal response to anxiety.

    دکتر توضیح داد تپش قلبی که او احساس می‌کند، واکنشی طبیعی به اضطراب است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد palpitation

    1. noun a periodic contraction or sound of something coursing
      Synonyms:
      beat pulse throb pulsation
    1. noun a shaky motion
      Synonyms:
      shaking shakiness trembling vibration quiver quivering tremble throbbing pulsation

    سوال‌های رایج palpitation

    معنی palpitation به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «palpitation» در زبان فارسی به «تپش قلب» ترجمه می‌شود.

    تپش قلب حالتی است که در آن فرد احساس می‌کند قلبش به‌طور غیرمعمول سریع، محکم یا نامنظم می‌تپد. این وضعیت می‌تواند برای برخی افراد تنها یک احساس گذرا و بی‌اهمیت باشد، اما برای برخی دیگر به دلیل شدت یا تکرار آن نگران‌کننده جلوه می‌کند. گاهی تپش قلب به‌گونه‌ای است که فرد حس می‌کند ضربان‌ها در سینه‌اش می‌کوبند یا حتی در گلوی او بالا و پایین می‌روند.

    از دیدگاه پزشکی، palpitation می‌تواند دلایل گوناگونی داشته باشد. یکی از شایع‌ترین علل آن اضطراب و استرس است. وقتی فردی در موقعیت هیجانی یا پرتنش قرار می‌گیرد، بدن هورمون‌هایی مانند آدرنالین ترشح می‌کند که باعث افزایش ضربان قلب می‌شود. البته عوامل دیگری مانند مصرف بیش‌ازحد کافئین، کم‌خوابی، فعالیت شدید بدنی یا حتی برخی داروها نیز می‌توانند موجب تپش قلب شوند. در بعضی موارد، این حالت نشانه‌ای از مشکلات قلبی یا اختلالات ریتم قلب است که نیازمند بررسی پزشکی است.

    از منظر احساسی و انسانی، تپش قلب همیشه بار منفی ندارد. بسیاری از افراد هنگام تجربه‌ی هیجان‌های مثبت، مانند دیدار دوباره‌ی یک عزیز یا لحظات عاشقانه، دچار تپش قلب می‌شوند. در این‌گونه موقعیت‌ها، palpitation نشانه‌ای از برانگیختگی عاطفی و شور درونی است. ادبیات و شعر نیز بارها از «تپش قلب» به‌عنوان استعاره‌ای برای عشق، ترس یا شوق استفاده کرده‌اند؛ زیرا این حالت به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ی میان ذهن و جسم است.

    از نظر علمی و بالینی، تشخیص تپش قلب اهمیت زیادی دارد. پزشکان معمولاً از بیماران می‌خواهند زمان، شدت و شرایط وقوع آن را شرح دهند. در بسیاری از موارد، آزمایش‌هایی مانند نوار قلب (ECG) یا هولتر مانیتور برای بررسی دقیق‌تر به کار گرفته می‌شوند. اگرچه اغلب تپش‌های قلب بی‌ضرر و موقت‌اند، اما در برخی شرایط می‌توانند نشانه‌ی اختلالی جدی باشند که درمان یا کنترل آن ضروری است.

    palpitation یادآور آن است که قلب نه‌تنها یک اندام حیاتی، بلکه آینه‌ای از احساسات و وضعیت درونی ماست. هر تغییر در ضربان آن می‌تواند پیام‌آور هیجان، شادی، ترس یا حتی بیماری باشد. توجه به این نشانه‌ی ظاهراً ساده، درک عمیق‌تری از ارتباط تنگاتنگ جسم و روان به ما می‌دهد و اهمیت مراقبت از سلامت قلب را بیش از پیش آشکار می‌سازد.

    ارجاع به لغت palpitation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «palpitation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palpitation

    لغات نزدیک palpitation

    • - palpitant
    • - palpitate
    • - palpitation
    • - palpus
    • - palsgrave
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.