پزشکی خنازیری (خنازیر آماس غدد لنفاوی ناحیهی گردن است.)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The scrofulous sores on her skin were painful and unsightly.
زخمهای خنازیری روی پوست او دردناک و ناخوشایند بود.
The scrofulous condition left him weak and fatigued.
حال خنازیری او را ضعیف و خسته کرد.
(ظاهر) بیمار، مریض، فرسوده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scrofulous man shuffled down the street, looking unkempt and sickly.
مرد بیمار در خیابان حرکت میکرد و ظاهری نامرتب و دردمند داشت.
The scrofulous dog limped along the sidewalk.
سگ بیمار در پیادهرو لنگ میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scrofulous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrofulous