فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سوزن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • ابزار دوختن
  • فونتیک فارسی

    soozan
  • اسم
    pin, needle, bodkin, darner, perforator, nib, piercer
    • - سوراخ سوزن

    • - the eye of a needle
    • - سوزن را نخ کردن

    • - to thread a needle
    • - سوزن بخیه‌زنی در جراحی

    • - a needle for surgical sutures
    • - سر سوزن

    • - the point of a needle
  • سرنگ
  • فونتیک فارسی

    soozan
  • اسم
    قدیمی hypodermic needle, syringe
    • - پرستار سوزن را با داروی تجویزشده پر کرد.

    • - The nurse filled the syringe with the prescribed medication.
    • - پزشک از سوزنی برای گرفتن نمونه‌ی خون از بیمار استفاده کرد.

    • - The doctor used a syringe to extract a blood sample from the patient.
  • آمپول
  • فونتیک فارسی

    soozan
  • اسم
    قدیمی needle, shot
    • - سوزن زدن

    • - to inject, to give a needle to
    • - دکتر به من یک سوزن زد.

    • - The doctor gave me a shot.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سوزن

ارجاع به لغت سوزن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوزن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوزن

لغات نزدیک سوزن

پیشنهاد بهبود معانی