فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Girlie

ˈɡɜːrli ˈɡɜːli

توضیحات:

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: girly

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

دخترونه

girlie voice

صدای دخترونه

She was wearing girly dress.

لباس دخترونه پوشیده بود.

noun countable informal

دختر، دخترک، زن جوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The girlie was wearing a bright pink dress.

اون دختر یه لباس صورتی روشن پوشیده بود.

The girly had long blonde hair and bright blue eyes.

دخترک موهای بلوند بلند و چشمان آبی روشن داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت girlie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girlie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/girlie

لغات نزدیک girlie

پیشنهاد بهبود معانی