با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Front-runner

ˈfrənˌtrənər ˈfrənˌtrənə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    (مسابقه یا انتخابات و غیره - نفری که از دیگران جلو است) نفر جلو، پیشگام، پیشتاز
    • - one of the front-runners in the forthcoming elections
    • - یکی از پیشتازان انتخابات آینده
    • - a political front-runner
    • - پیشتاز سیاسی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد front-runner

  1. noun leader
    Synonyms: best bet, favorite, first choice, forerunner, top seed

ارجاع به لغت front-runner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «front-runner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/front-runner

لغات نزدیک front-runner

پیشنهاد بهبود معانی