فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fair-weather

ˈfeˌrweðər ˈfeˌrweðə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(فقط) مناسب برای هوای خوب، در هوای خوب

a fair-weather sailboat

کشتی بادبانی ویژه‌ی هوای ملایم (که در هوای بد نمی‌شود از آن استفاده کرد)

The fair-weather picnic was wonderful, with the sun shining and a light breeze.

پیک‌نیک در هوای خوب، با نور خورشید و نسیم ملایم فوق‌العاده بود.

adjective

روز خوشی، بی‌وفا، نیمه‌راه (رفیق)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I prefer to surround myself with genuine friends who are there for me through both the good times and the bad, not fair-weather friends.

ترجیح می‌دهم اطرافم را با دوستان واقعی احاطه کنم که هم در زمان‌های خوب و هم در بدی‌ها کنار من هستند، نه با دوستان روز خوشی.

The fair-weather fans quickly turned against the team as soon as they started losing games.

هواداران بی‌وفا به محض اینکه تیم شروع به از دست دادن بازی‌ها کردند، به سرعت مقابل تیم قرار گرفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fair-weather

  1. noun moderate weather; suitable for outdoor activities
    Synonyms:
    sunshine temperateness

ارجاع به لغت fair-weather

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fair-weather» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fair-weather

لغات نزدیک fair-weather

پیشنهاد بهبود معانی