آخرین به‌روزرسانی:

Shallot

ʃəˈlɑːt ʃəˈlɒt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

گیاه‌شناسی شالِت (نوعی پیاز کوچک)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

Shallot is a popular ingredient in French cuisine.

شالت یک عنصر محبوب در غذاهای فرانسوی است.

I bought a bag of shallots at the farmers' market.

یک کیسه شالت از بازار کشاورزان خریدم.

noun countable uncountable

گیاه‌شناسی پیازچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He added a shallot to the salad.

یک پیازچه به سالاد اضافه کرد.

She diced a shallot to enhance the flavor of the sauce.

او یک پیازچه را خرد کرد تا طعم سس را بهتر کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shallot

  1. noun type of onion plant producing small clustered mild-flavored bulbs used as seasoning
    Synonyms:
    multiplier-onion eschalot Allium ascalonicum Allium cepa aggregatum

ارجاع به لغت shallot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shallot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shallot

لغات نزدیک shallot

پیشنهاد بهبود معانی