امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Racist

ˈreɪsɪst ˈreɪsɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    racists

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable C2
نژادپرست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The racist's actions and beliefs were condemned by the majority of society.
- اعمال و عقاید نژادپرست توسط اکثریت جامعه محکوم شد.
- She reported her coworker to HR for being a racist.
- او همکارش را به خاطر نژادپرست بودنش به منابع انسانی گزارش داد.
adjective
نژادپرستانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد racist

  1. adjective bigoted
    Synonyms:
    anti-Semitic biased illiberal intolerant narrow-minded opinionated partial prejudiced sectarian small-minded xenophobic
  1. noun bigot
    Synonyms:
    anti-Semite black supremacist chauvinist diehard doctrinaire fanatic klansperson opinionated person prejudiced person sectarian segregationist sexist person white supremacist xenophobe

لغات هم‌خانواده racist

ارجاع به لغت racist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «racist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racist

لغات نزدیک racist

پیشنهاد بهبود معانی