امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brig

brɪɡ brɪɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    brigs

معنی

noun
نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع‌السیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brig

  1. noun a place for the confinement of persons in lawful detention
    Synonyms:
    prison jail pen can cooler clink joint jug stir lockup big house slammer penitentiary pokey house of correction keep guardhouse coop calaboose stockade boat ship vessel hoosegow

ارجاع به لغت brig

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brig» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brig

لغات نزدیک brig

پیشنهاد بهبود معانی