گذشتهی ساده:
brigadedشکل سوم:
brigadedسومشخص مفرد:
brigadesوجه وصفی حال:
brigadingشکل جمع:
brigadesتیپ، دسته، تشکیلات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
brigade commander
فرماندهی تیپ
The anti-nuclear brigade officially protested.
مخالفین بمب اتم رسماً اعتراض کردند.
the fire brigade
گروه (یا ادارهی) آتشنشانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brigade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brigade