فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mew

mjuː mjuː

شکل جمع:

mews

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive

جانورشناسی یاعو، مرغ نوروزی اروپایی، میومیوکردن، صدای گربه، پر ریختن، موی ریختن، عوض شدن، حبس کردن، در اصطبل نگه‌داری کردن، (در جمع) اصطبل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

A man who had been mewed up for years in a damp cell.

مردی که سالها در یک سلول مرطوب حبس شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mew

  1. noun The common gull of Eurasia and northeastern North America
    Synonyms:
    sea mew mew gull larus-canus miaow miaou miaul
  1. verb cry like a cat
    Synonyms:
    meow
  1. verb to confine within a limited area.
    Synonyms:
    enclose pen cage shut in fence wall coop immure shut up

ارجاع به لغت mew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mew

لغات نزدیک mew

پیشنهاد بهبود معانی