Encode

ɪnˈkoʊd ɪnˈkəʊd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    encoded
  • شکل سوم:

    encoded
  • سوم‌شخص مفرد:

    encodes
  • وجه وصفی حال:

    encoding

معنی‌ها

verb - transitive
به رمز در آوردن (تلگراف و غیره)، به رمز نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
verb - transitive
رمزی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encode

  1. verb encrypt
    Synonyms:
    put into code cipher conceal make secret cryptograph

ارجاع به لغت encode

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encode» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encode

لغات نزدیک encode

پیشنهاد بهبود معانی