به فرزندخواندگی گرفتن، به فرزندی پذیرفتن، فرزندی را به سرپرستی گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was adopted as a baby by a loving family.
او در کودکی توسط خانوادهای مهربان به فرزندی گرفته شد.
Many couples choose to adopt a child rather than go through fertility treatment.
بسیاری از زوجها ترجیح میدهند که بهجای درمان ناباروری، فرزندی را به سرپرستی بگیرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adopt a child» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adopt-a-child