فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Origination

əˌrɪdʒəˈneɪʃən əˌrɪdʒəˈneɪʃən

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

راه‌اندازی، احداث، منشا، اصل

How efficiently can our organization implement an idea from origination to commercialization?

چگونه شرکت ما می‌تواند ایده‌ای با کارآیی را از راه‌اندازی تا تبلیغ آن اجرا کند؟

heavy origination costs in developing its company

مبالغ زیاد برای احداث شرکت خود

noun uncountable

اقتصاد گردآوری، وصول

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the loan origination

وصول وام

An origination fee is generally charged.

معمولاٌ مبلغی وصول می‌گردد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد origination

  1. noun origin
    Synonyms:
    source start beginning birth creation introduction genesis commencement launch starting point dawn discovery conception dawning innovation

ارجاع به لغت origination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «origination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/origination

لغات نزدیک origination

پیشنهاد بهبود معانی