با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Origination

əˌrɪdʒəˈneɪʃən əˌrɪdʒəˈneɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
راه‌اندازی، احداث، منشا، اصل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- How efficiently can our organization implement an idea from origination to commercialization?
- چگونه شرکت ما می‌تواند ایده‌ای با کارآیی را از راه‌اندازی تا تبلیغ آن اجرا کند؟
- heavy origination costs in developing its company
- مبالغ زیاد برای احداث شرکت خود
noun uncountable
اقتصاد گردآوری، وصول
- the loan origination
- وصول وام
- An origination fee is generally charged.
- معمولاٌ مبلغی وصول می‌گردد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد origination

  1. noun origin
    Synonyms: beginning, birth, commencement, conception, creation, dawn, dawning, discovery, genesis, innovation, introduction, launch, source, start, starting point

ارجاع به لغت origination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «origination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/origination

لغات نزدیک origination

پیشنهاد بهبود معانی