آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ مهر ۱۴۰۳

    Institution

    ˌɪnstəˈtuːʃn ˌɪnstɪˈtjuːʃn

    شکل جمع:

    institutions

    معنی institution | جمله با institution

    noun B2

    تأسیس قضایی، اصل حقوقی

    noun

    رسم معمول، عرف، سنت، نهاد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The institution of this custom dates back to the Safavid period.

    برقراری این رسم به دوران صفویان برمی‌گردد.

    The tea break has become an institution in many offices.

    تنفس برای صرف چای در خیلی از ادارات رسم شده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the institution of marriage

    رسم زناشویی

    Among us, getting together on Fridays had become a family institution.

    در میان ما گردهمایی روز جمعه یک سنت خانوادگی شده بود.

    The family is a fundamental social institution.

    خانواده نهاد اساسی اجتماعی است.

    noun

    بنگاه، مؤسسه، بنیاد

    the Smithsonian Institution

    بنیاد اسمیسونیان

    institutions of higher learning

    مؤسسات آموزش عالی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a literary institution

    بنیاد ادبی

    a mental health institution

    تیمارگاه بیماران روانی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد institution

    1. noun organization
      Synonyms:
      company business establishment system association society foundation academy school college university institute seminar guild conservatory clinic hospital fixture asylum orphanage seminary
    1. noun organization, usually educational
      Synonyms:
      school establishment university college company foundation association system society academy seminar business conservatory hospital clinic guild think tank fixture asylum seminary orphanage

    Collocations

    educational institution

    مؤسسه‌ی آموزشی، نهاد آموزشی

    سوال‌های رایج institution

    شکل جمع institution چی میشه؟

    شکل جمع institution در زبان انگلیسی institutions است.

    ارجاع به لغت institution

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «institution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/institution

    لغات نزدیک institution

    • - instinctively
    • - institute
    • - institution
    • - institutional
    • - institutionalism
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.