آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Formulation

ˌfɔːrmjəˈleɪʃn̩ ˌfɔːmjʊˈleɪʃn̩

معنی formulation

noun

(نقشه) تنظیم، تدوین، پی‌ریزی، طرح‌ریزی، صورت‌بندی

noun

دستور ساخت، دستور عمل، فرمول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد formulation

  1. noun inventing or contriving an idea or explanation and formulating it mentally
    Synonyms:
    expression conceptualization conceptualisation
  1. noun a substance prepared according to a formula
    Synonyms:

ارجاع به لغت formulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «formulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/formulation

لغات نزدیک formulation

پیشنهاد بهبود معانی