فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rune

ruːn ruːn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

طلسم، نشان مرموز، سخن مرموز

As he held the rune in his hand, he felt a surge of power.

همان‌طور که طلسم را در دست داشت، موجی‌از قدرت را احساس کرد.

The wise old woman deciphered the meaning of the ancient rune.

پیرزن خردمند معنای طلسم باستانی را رمزگشایی کرد.

noun countable

قدیمی خط رونی، دبیره‌ی رمزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She had a necklace adorned with intricate runes.

او گردنبندی داشت که با خط رونی پیچیده تزئین شده بود.

He studied the history and meaning behind each rune in the Norse alphabet.

او تاریخچه و معنای پشت هر خط رونی را در الفبای نورس مطالعه کرد.

noun countable

ادبیات موسیقی شعر، آهنگ، شعر فنلاندی یا اسکاندیناوی قدیم

The bard sang a rune that captivated the audience with its enchanting melody.

شاعر شعری خواند که با ملودی دلربایش تماشاگران را مجذوب خود کرد.

The haunting melody of the rune echoed through the forest.

ملودی غم‌انگیز آهنگ در جنگل پخش شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rune

  1. noun Any character from an ancient Germanic alphabet used in Scandinavia from the 3rd century to the Middle Ages
    Synonyms:
    runic letter

ارجاع به لغت rune

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rune» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rune

لغات نزدیک rune

پیشنهاد بهبود معانی