امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Poet

ˈpoʊət ˈpəʊɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    poets

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
شاعر، سراینده، چکامه‌سرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He was a celebrated poet.
- او شاعر نامداری بود.
- He was a poet, an anarchist and a vegan.
- او شاعر، آنارشیست و گیاهخوار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poet

  1. noun person who writes expressive, rhythmic verse
    Synonyms:
    artist author balladist bard dilettante dramatist librettist lyricist lyrist maker metrist odist parodist poetaster rhapsodist rhymer rimer sonnetist versifier writer

لغات هم‌خانواده poet

ارجاع به لغت poet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poet

لغات نزدیک poet

پیشنهاد بهبود معانی