فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bard

bɑːrd bɑːd

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

زره اسب، شاعر (باستانی)، رامشگر، شاعر و آوازخوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the bardic tradition

سنت حماسه‌سرایی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bard

  1. noun troubadour
    Synonyms:
    poet minstrel balladeer versifier strolling minstrel rhapsodist

Collocations

the bard

شکسپیر

ارجاع به لغت bard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bard

لغات نزدیک bard

پیشنهاد بهبود معانی