امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Maker

ˈmeɪkər ˈmeɪkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    makers

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B2
سازنده، خالق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- makers of sports cars
- سازندگان اتومبیل‌های ورزشی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد maker

  1. noun One that creates, founds, or originates
    Synonyms: architect, author, creator, entrepreneur, father, founder, inventor, originator, parent, patriarch, casemaker, combmaker, diemaker, coremaker
  2. noun A person or business that makes or builds something
    Synonyms: producer, manufacturer, author, builder, creator, constructor, inventor, assembler, composer, shaper, erector, brickmaker, originator, manufacturing business, hatmaker
  3. noun Terms referring to the Judeo-Christian God
    Synonyms: godhead, lord, creator, divine, god-almighty, almighty, jehovah

Idioms

لغات هم‌خانواده maker

ارجاع به لغت maker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/maker

لغات نزدیک maker

پیشنهاد بهبود معانی