فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Concatenate

kənˈkætəˌnet kənˈkætəˌnet

گذشته‌ی ساده:

concatenated

شکل سوم:

concatenated

سوم‌شخص مفرد:

concatenates

وجه وصفی حال:

concatenating

معنی‌ها

verb - transitive adjective

به‌هم پیوستن، مسلسل کردن

verb - transitive adjective

الحاق کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد concatenate

  1. verb to make into a whole by joining a system of parts
    Synonyms:
    integrate articulate

ارجاع به لغت concatenate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «concatenate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concatenate

لغات نزدیک concatenate

پیشنهاد بهبود معانی