کاو، مقعر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The concave mirror was used to reflect light in a specific direction.
از آیینهی مقعر برای انعکاس نور در جهت خاصی استفاده میشد.
The concave shape of the bowl made it perfect for holding soup.
شکل مقعر کاسه آن را برای نگهداری سوپ عالی کرده است.
The concave lens helped to correct the patient's nearsightedness.
عدسی مقعر به اصلاح نزدیکبینی بیمار کمک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «concave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concave