Unwritten

ʌnˈrɪtn ʌnˈrɪtn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

ننوشته، غیرمدون، غیرکتبی، شفاهی، به‌طور شفاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- an unwritten law
- قانون غیرمدون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unwritten

  1. adjective understood
    Synonyms: accepted, conventional, customary, oral, spoken, tacit, traditional, unformulated, unrecorded, unsaid, verbal, vocal, word-of-mouth
    Antonyms: explained, explicated, stated, written

ارجاع به لغت unwritten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unwritten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unwritten

لغات نزدیک unwritten

پیشنهاد بهبود معانی