Talker

    ˈtɒːkər ˈtɔːkə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      talkers

    معنی

    noun
    آدم ناطق، ناطق، سخنگو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد talker

    1. noun one given to conversation
      Synonyms:
      speaker orator lecturer rhetorician performer actor announcer gossip lawyer debater spokesman mouthpiece reader story-teller verbalizer verbaliser interlocutor discourser preacher conversationist conversationalist chatterbox chatterer babbler windbag raconteur confabulator barker utterer after-dinner speaker stump speaker babler magpie empty barrel

    لغات هم‌خانواده talker

    • verb - transitive
      talk

    ارجاع به لغت talker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «talker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/talker

    لغات نزدیک talker

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه