امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Talkative

ˈtɑːkət̬ɪv ˈtɔːkətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more talkative
  • صفت عالی:

    most talkative

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
بسیارگوی، پرگو، پرحرف، وراج، پرچانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a talkative neighbor
- همسایه‌ای وراج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد talkative

  1. adjective excessively communicative
    Synonyms:
    articulate big-mouthed chattering chatty effusive eloquent fluent full of hot air gabby garrulous glib gossipy long-winded loose-lipped loquacious loudmouthed mouthy multiloquent prolix rattling slick smooth talky verbal verbose vocal voluble windy wordy
    Antonyms:
    quiet reserved silent uncommunicative

لغات هم‌خانواده talkative

  • adjective
    talkative
  • verb - transitive
    talk

ارجاع به لغت talkative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «talkative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/talkative

لغات نزدیک talkative

پیشنهاد بهبود معانی