با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Loquacious

loʊˈkweɪʃəs ləʊˈkweɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more loquacious
  • صفت عالی:

    most loquacious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
حراف، وراج، پرچانه، پرحرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His loquacious friend always had a story to share at dinner parties.
- دوست پرحرف او همیشه داستانی برای گفتن در مهمانی‌های شام داشت.
- At the café, I sat next to a loquacious stranger who shared fascinating tales.
- در کافه، کنار غریبه‌ای حراف نشستم که داستان‌های جذابی تعریف می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد loquacious

  1. adjective talkative
    Synonyms: babbling, chattering, chatty, fluent, gabby, garrulous, gossipy, jabbering, long-winded, loose-lipped, motormouth, multiloquent, prolix, verbose, voluble, wordy, yacking
    Antonyms: quiet, restrained, silent, subdued

ارجاع به لغت loquacious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loquacious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loquacious

لغات نزدیک loquacious

پیشنهاد بهبود معانی